کد مطلب:77684 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:106

خطبه 200-در خانه علاء حارثی











و من كلام له علیه السلام

بالبصره، قد دخل علی العلاء بن زیاد الحارثی یعوده و هو من اصحابه. فلما رای سعه داره قال:

یعنی از كلام امیرالمومنین علیه السلام است در بصره و حال آنكه داخل شده بود علیه السلام بر علاء پسر زیاد حارثی در حالتی كه عیادت می كرد او را و او از اصحاب حضرت بود، پس در وقتی كه دید وسعت خانه ی او را گفت:

«ما كنت تصنع بسعه هذه الدار فی الدنیا، اما انت الیها فی الاخره احوج؟ و بلی ان شئت بلغت بها الاخره، تقری فیها الضیف و تصل فیها الرحم و تطلع منها الحقوق مطالعها، فاذا انت قد بلغت بها الاخره.»

یعنی چه كار كردی با فراخی این خانه در دنیا، آیا نیستی تو به سوی فراخی خانه در آخرت محتاج تر؟

در بعضی نسخه ها «فانت» بدل «اما انت» است و این نسخه اصوب است.

یعنی و حال آنكه تو به فراخی خانه در آخرت محتاج تری. و آری اگر خواسته باشی برسی تو به خانه ی فراخ در آخرت، ضیافت بكن مهمانان را در آن خانه و صله و عطیه ی خویشان بكن در آن خانه و برآر از جهت آن خانه حقوق مردم را از مطالعش، یعنی بر وجه شرعی، پس در آن وقت تو رسیده ای به سبب آن به خانه ی فراخ در آخرت.

فقال له العلاء: یا امیرالمومنین، اشكوا الیك اخی عاصم بن زیاد. قال: و ماله؟ قال: لبس العباء و تخلی من الدنیا. قال: علی به! فلما جاء قال:

«یا عدی نفسه! لقد استهام بك الخبیث. اما رحمت اهلك و ولدك؟ اتری الله احل لك

[صفحه 857]

الطیبات و هو یكره ان تاخذها؟ انت اهون علی الله من ذلك!»

قال یا امیرالمومنین، هذا انت فی خشونه ملبسك و جشوبه ماكلك! قال:

«ویحك انی لست كانت. ان الله تعالی فرض علی ائمه الحق ان یقدروا انفسهم بضعفه الناس، كیلا یتبیغ بالفقیر فقره!»

یعنی پس گفت مر حضرت علیه السلام را علاء كه یا امیرالمومنین، شكایت می كنم به سوی تو از برادرم عاصم بن زیاد. گفت علیه السلام: و چه چیز است از برای او؟ گفت كه پوشیده است عبا را و خلوت گزیده از دنیا. گفت علیه السلام كه حاضر سازید او را بر من. پس در وقتی كه آمد گفت علیه السلام:

ای دشمنك نفس خود، به تحقیق كه تو را گردانیده است حیران و گمراه شیطان خبیث پلید، آیا رحم نمی كنی اهل تو را و فرزند تو را؟ آیا تو می بینی خدا را كه حلال كرده است از برای تو پاكیزه ها و حلال دنیا را و آن خدا كراهت دارد كه تو برداری و مالك گردی آنها را؟ تو خوارتری نزد خدا از این عمل تو.

گفت: یا امیرالمومنین این كار من مانند كار تو است كه می باشی در لباس درشت و خوراك بی ادام بی مزه. گفت علیه السلام:

وای بر تو، نیستم من مثل تو، به تحقیق كه خدای تعالی واجب ساخته است بر امامان حق عادل اینكه تنگ بگیرند بر نفسهای خود در ملبس و ماكل، به سبب مردمان ضعیف النفس، تا اینكه به هیجان و اضطراب نیندازد فقیر را فقر او.

[صفحه 858]


صفحه 857، 858.